کد مطلب:329776 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:222

سفید شدن موی و خم شدن کمر زینب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

دل كندن از خرابه شام و رقیه برای زنان و كودكان ، خصوصا حضرت زینب (س ) بسیار مشكل بود. مگر می شود نو گل بوستان ابی عبدالله (ع ) و بلبل شاخسار ولایت را تنها گذاشت و رفت .

گوییا كه از شام بیرون روند، مگر نام ((رقیه )) از یاد می رود. نسیم باد، در هر كجا بوی رقیه را بر كاروان می افشاند و زینب در هر مكان ، یادمان رقیه را فریاد می كند. آن گاه كه باران اشك زینب ، خاك قبر حسین (ع ) را می شوید، یاد رقیه ، دل عمه اش را آتش ‍ می زند و می گوید: برادر جان ! همه كودكانی را كه به من سپرده بودی ، به همراه خود آوردم ، مگر ((رقیه ات )) كه او را در شهر شام ؛ با دل غمبار به خاك سپردم .!(176)

و آن زمان كه پیام آور عاشورا پا به شهر پیامبر می گذارد، از حكایت های كربلا و كوفه و شام ، سخن می راند در جمع زنان ، یاد دختر كوچك برادر را پاس می دارد و علت موی سفید و خم شدن كمرش را مصیبت رقیه می داند.(177)

از غم آن مه لقا قدم خمید

در عزایش گشته موهایم سفید

زین مصیبت شیشه صبرم شكست

قلب محزونم از این ماتم برفت .

گویا همان محبت ، زینب (س ) را باز به شام آورد دیگر بار اشك شور در كنار قبر رقیه ریخت به یاد دوران اسارت و زمان شهادت دختر برادر، قطرات باران چشم بر گونه هایش غلطید عقده دل باز كرد و در زینبیه ، به دیدار مادر شتافت تا غصه كربلا و شام را برای حضرت زهرا (س ) باز گوید.(178)

176-حضرت رقيه دختر امام حسين ص 47.

177-2- ناسخ التواريخ ص 507

178-3- داستان غم انگيز حضرت رقيه ص 64 و 65.